@ میم رفت سرکار و من موندم و دخترا.الان دقیقا وسط صحنه جنگم.عزیزان دل دارن با هم میجنگن و سلاحشون هم حلقه های توئه لیبویی و خونه سازی و کتاب قصه و هرچی که دم دستشون بیاد.منم این وسط هرزگاهی یه تیری ترکشی میخورم.
@ امروز بازم از اون روزا بود.صبح با حال بد یه
یادداشتی نوشتم که پست کنم و لحظه اخر دستم خورد رو ضربدر و پاک شد! الان میگم بهتر که پاک شد.گذشت زمان خیلی آدم رو آروم تر میکنه.
@ اون موضوع بند 4 پست قبلی با اینکه کلی بهم استرس وارد کرد و دردسر کشیدم بازم نتیجه نداشت و بی فایده بود.این موضوع یه جورایی به سلامتی و رژیمم هم مربوط میشه.حالا باید یه تصمیم دیگه بگیرم.فردا تکلیف مشخص میشه.البته برنامه پیاده روی و کالری شماری همچنان برقراره و خوب پیش رفته تا حالا.
@ جنگ تبدیل به صلح شد.چه جوری؟ طرفین ماجرا به خواب ناز فرو رفتن.به همین سادگی و به همین خوشمزگی^ _^
@ ای جانم، مدیری اومده تو یه برنامه زنده.ما خانوادگی از طرفداران پروپاقرص ایشون هستیم:-)
@ دو سه روزه اتفاقی یه کانال ثیاثی خفن پیدا کردم و بی سروصدا میخونمش.من نه اینوری ام نه اونوری.ولی دوست دارم بدونم طرز فکرشون چیه.البته یه کانال هم دارم که خفن اونوریه. بعضی وقتا آدم حالش بد میشه از اینهمه دروغ و تزویر و ریا.واقعا راست میگن ثیاثت پدر و مادر نداره... یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 18 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 22:19